دویست و هشتادمین شب سال
- مدت زمان: 0 دقیقه
- بزرگسال
مائده پس از سی و هشت سال یادگاریهای برادرش را مرور میکند. آنچه مانده چند نامه است و مشتی خاطره. «امان از روزی که دلت برای صورتی که نمیشناسی و دستی که لمس نکردهای تنگ میشود»
مائده پس از سی و هشت سال یادگاریهای برادرش را مرور میکند. آنچه مانده چند نامه است و مشتی خاطره. «امان از روزی که دلت برای صورتی که نمیشناسی و دستی که لمس نکردهای تنگ میشود»
نظرات
0نقد و بررسی
0